جدید ترین عناوین خبری امروز
[custom-login-form btn_close="true" logo_src="https://fastzaban.com/wp-content/uploads/2022/02/logo-fastzaban-com.jpg" btn_register_class="btn_show_registerForm"] کاربر جدید هستم! [/custom-login-form][custom-register-form btn_close='true' logo_src='https://fastzaban.com/wp-content/uploads/2022/02/logo-fastzaban-com.jpg' ]
خانه » آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه » آموزش لغات کتاب 504 واژه – درس بیست و سوم
آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Rarely

آموزش لغات کتاب 504 واژه – درس بیست و سوم

فست زبان: در یکی دیگر از سری آموزش‌های کتاب 504 واژه، آموزش کامل تصویری درس ۲۳ این کتاب را برای شما آماده کردیم. این درس نیز شامل ۱۲ واژه می باشد که به همراه تصویر، تلفظ، مترادف، مثال و ترجمه فارسی آورده شده است. حتما در ادامه با ما همراه باشید.

 

توجه مهم: این آموزش بخشی از کتاب Fast 504 استاد زنگیه‌وندی و استاد ربیعی است. برای مطالعه کامل این آموزش‌ها و سفارش این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید.
کتاب Fast 504

لغت اول

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Reptile

Reptile (n.) /ˈreptaɪl US ˈreptl/ a cold blooded animal that creeps or crawls; snakes, lizards, turtles, alligators, and creeps or crawls; snakes, lizards, turtles, alligators

 

[جانورشناسی] خزنده (مانند مار، مارمولک، لاک‌پشت و سوسمار که خونسرد هستند.)

The lizard is a reptile with a very slender* body.

مارمولک خزنده‌‌ای با بدنی بسیار باریک است.

 


لغت دوم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Rarely

Rarely (adv.) /ˈreəli US ˈrerli/ seldom; not often

 

به‌ندرت، گهگاه

You rarely hear adults raving* about a movie they just saw.

به‌ندرت می‌شنوید که بزرگسالان از فیلمی که تازه دیده‌‌‌اند، تعریف کنند.

 


لغت سوم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Forbid

Forbid (v.) /fəˈbɪd US fər-/ order someone not to do something; make a rule against

 

منع کردن، ممنوع کردن؛ اجازه ندادن

I forbid you to enter the dense* jungle because of the peril* that awaits you there.

اجازه نمی‌دهم به جنگل انبوه بروی، زیرا خطر در کمین توست.

 


 

لغت چهارم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Logical

Logical (adj.) /ˈlɑːdʒɪkəl/ reasonable; reasonably expected

 

منطقی، عاقلانه

In order to keep your car running well, it is only logical that you lubricate* it regularly.

برای اینکه ماشینتان خوب کار کند، تنها راه عاقلانه این است که آن را منظم روغن‌کاری کنید.

 


لغت پنجم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Exhibit

Exhibit (v.) /ɪɡˈzɪbɪt/ display; show

 

به نمایش گذاشتن، نشان دادن، عرضه داشتن

A million-dollar microscope* is now on exhibit at our school.

در حال حاضر، یک میکروسکوپ یک‌میلیون دلاری در مدرسۀ ما در معرض نمایش است.

 


لغت ششم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Proceed

Proceed (v.) /proʊˈsiːd/ go on after having stopped; move forward

 

ادامه دادن (پس از توقف)، پیش رفتن؛ اقدام کردن

Only those with special cards can proceed into the pool area.

فقط دارندگان کارت مخصوص می‌توانند به محوطۀ استخر بروند.

 


 

لغت هفتم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Precaution

Precaution (n.) /prɪˈkɒːʃən/ measures taken beforehand; foresight

 

اقدام احتیاطی/ پیشگیرانه، آینده‌نگری

Before igniting* the fire, the hunters took unusual precaution.

شکارچیان قبل از روشن کردن آتش اقدامات احتیاطی عجیبی را انجام دادند.

 


لغت هشتم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Extract

Extract (v.) /ɪkˈstrækt/ pull out or draw out, usually with some effort

 

(به‌زحمت) بیرون کشیدن، استخراج کردن، درآوردن

Chemists extracted the essential* vitamins from the grain.

شیمیدان‌ها ویتامین‌های ضروری دانه‌ها را استخراج کردند.

 


لغت نهم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Prior

Prior (adj.) /ˈpraɪər/ coming before; earlier

 

قبلی، سابق؛ قبل از

Prior to choosing his life’s vocation,* Paul traveled to India.

«پال» پیش از انتخاب شغل همیشگی‌‌‌‌اش به هندوستان سفر کرد.

 


 

لغت دهم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Embrace

Embrace (v., n.) /ɪmˈbreɪs/ hug one another; a hug

 

در آغوش گرفتن، بغل کردن؛ آغوش

After having been rivals* for years, the two men embraced.

دو مرد بعد از سال‌ها رقابت، یکدیگر را در آغوش کشیدند.

 


لغت یازدهم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Valiant

Valiant (adj.) /ˈvæliənt/ brave; courageous

 

شجاع، دلیر، باشهامت

The valiant paratroopers led the invasion.

چتربازان شجاع، حمله را رهبری می‌کردند.

 


لغت دوازدهم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Partial

Partial (adj.) /ˈpɑːrʃəl/ not complete; not total

 

ناقص، جزئی، ناتمام؛ بخشی از چیزی

We made a partial listing of the urgently* needed supplies.

ما یک لیست جزئی از اقلام خیلی ضروری تهیه کردیم.

 

منبع: کتاب Fast 504 استاد مهرداد زنگیه‌وندی – استاد محمدرضا ربیعی

 

مطالعه درس‌های دیگر آموزش کتاب 504 واژه با روش یادگیری تصویری

لطفا به این مطلب رای دهید.

3.7/5 - (3 امتیاز)

منبع: فست زبان

دیدگاه ها 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

آموزش ویدیویی 504 واژه - اختصاصی فست زبانمشاهده