جدید ترین عناوین خبری امروز
[custom-login-form btn_close="true" logo_src="https://fastzaban.com/wp-content/uploads/2022/02/logo-fastzaban-com.jpg" btn_register_class="btn_show_registerForm"] کاربر جدید هستم! [/custom-login-form][custom-register-form btn_close='true' logo_src='https://fastzaban.com/wp-content/uploads/2022/02/logo-fastzaban-com.jpg' ]
خانه » آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه » آموزش تصویری لغات کتاب 504 واژه – درس بیست و چهارم
آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Scowl

آموزش تصویری لغات کتاب 504 واژه – درس بیست و چهارم

فست زبان: در یکی دیگر از سری آموزش‌های کتاب 504 واژه، آموزش کامل تصویری درس 24 این کتاب را برای شما آماده کردیم. این درس نیز شامل ۱۲ واژه می باشد که به همراه تصویر، تلفظ، مترادف، مثال و ترجمه فارسی آورده شده است. حتما در ادامه با ما همراه باشید.

 

توجه مهم: این آموزش بخشی از کتاب Fast 504 استاد زنگیه‌وندی و استاد ربیعی است. برای مطالعه کامل این آموزش‌ها و سفارش این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید.
کتاب Fast 504

لغت اول

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Fierce

Fierce (adj.) /fɪərs/ savage; wild

تندخو؛ وحشی، درنده؛ شدید

One must take appropriate* precautions* when approaching* fierce dogs.

وقتی به یک سگ وحشی نزدیک می‌شوید، بایستی احتیاط لازم را در نظر بگیرید.


لغت دوم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Detest

Detest (v.) /dɪˈtest/ dislike very much; hate

(شدیداً) متنفر بودن از، بیزار بودن از

The world detests people who aren’t valiant.*

همۀ دنیا از افرادی که شجاع نیستند، بیزارند.


لغت سوم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Sneer

Sneer (v., n.) /snɪər/ show scorn or contempt by looks or words; a scornful look or remark

نیشخند زدن، با تمسخر نگاه کردن (به)؛ نگاه تحقیرآمیز

When offered a dime as a tip, the taxi driver sneered at his rider.

وقتیکه یک سکۀ ده سنتی به‌عنوان انعام به رانندۀ تاکسی تعارف کردند، او با تمسخر به مسافرش نگاه کرد.

 


لغت چهارم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Scowl

Scowl (v.) /skaʊl/ look angry by lowering the eyebrows; frown

اخم کردن، تهدیدآمیز نگاه کردن؛ اخم

Laverne scowled at her mother when she was prohibited* from going out.

وقتی «لاوِرن» از بیرون رفتن منع شد، با عصبانیت به مادرش نگاه کرد.


لغت پنجم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Encourage

Encourage (v.) /ɪnˈkʌrɪdʒ US ɪnˈkɜːr-/ give courage to; increase the confidence of 

تشویق کردن، دلگرمی دادن

We encouraged the coach to devise* a plan for beating Jefferson High.

مربی را ترغیب کردیم تا برای شکست تیم دبیرستان «جِفِرسون» نقشه‌‌ای بکشد.


لغت ششم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Consider

Consider (v.) /kənˈsɪdər/ think about in order to decide

بررسی کردن؛ تلقی کردن، در نظر گرفتن؛ به حساب آوردن

Jon considered whether a comprehensive* report was necessary.

«جان» بررسی کرد که آیا گزارش جامعی نیاز هست یا نه.

 


لغت هفتم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Vermin

Vermin (n.) /ˈvɜːrmɪn/ small animals that are troublesome or destructive; fleas, bedbugs, lice, rats, and mice are vermin

حشرات (مانند کک، ساس، شپش، موش و …)؛ جانور موذی

We should try to eliminate* all vermin from our house.

ما بایستی سعی کنیم تمام جانوران موذی خانۀ خود را از بین ببریم.


لغت هشتم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Wail

Wail (v.) /weɪl/ cry loud and long because of grief or pain

شیون کردن، گریه و زاری کردن، ماتم گرفتن

When tragedy* struck, the old people began to wail.

وقتی آن حادثۀ غم‌انگیز رخ داد، افراد مسن شروع به گریه و زاری کردند.


لغت نهم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Symbol

Symbol (n.) /ˈsɪmbəl/ something that stands for or represents something else

نماد، سمبل، علامت

Symbols for God are prohibited* in their religion.

در دین آنها، نمادهای خداوند ممنوع است.

 

 


لغت دهم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Authority

Authority (n.) /ɒːˈθɑːrəti, əˈθɔː-/ the right to command or force obedience; power delegated to another; an author or volume that may be appealed to in support of an action or belief

حق (انجام کاری)؛ اختیار، اقتدار

No one should have the authority to dictate our career choice.

کسی نباید این حق را داشته باشد که انتخاب شغل را به ما تحمیل کند.


لغت یازدهم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Neutral

Neutral (adj.) / ˈnjuːtrəl US ˈnuːtrəl/ on neither side of a quarrel or war

بی‌طرف، خنثی

Switzerland was a neutral country in World War II.

در جنگ جهانی دوم، سوئیس کشوری بی‌طرف بود.


لغت دوازدهم

آموزش لغات کتاب ۵۰۴ واژه تصویری - لغت Trifle

Trifle (n.) /ˈtraɪfəl/ a small amount; little bit; something of little value

مقدار کم، یک ذره؛ چیز کم‌اهمیت

I ate a trifle for dinner rather than a vast* meal.

من به‌جای غذایی مفصل، یک شام مختصر خوردم.

 

منبع: کتاب Fast 504 استاد مهرداد زنگیه‌وندی – استاد محمدرضا ربیعی

 

مطالعه درس‌های دیگر آموزش کتاب 504 واژه با روش یادگیری تصویری

لطفا به این مطلب رای دهید.

4.2/5 - (5 امتیاز)

منبع: آموزش تصویری ۵۰۴

دیدگاه ها 1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

دیدگاه 1

آموزش ویدیویی 504 واژه - اختصاصی فست زبانمشاهده