جدید ترین عناوین خبری امروز
[custom-login-form btn_close="true" logo_src="https://fastzaban.com/wp-content/uploads/2022/02/logo-fastzaban-com.jpg" btn_register_class="btn_show_registerForm"] کاربر جدید هستم! [/custom-login-form][custom-register-form btn_close='true' logo_src='https://fastzaban.com/wp-content/uploads/2022/02/logo-fastzaban-com.jpg' ]
خانه » آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه » آموزش کامل لغات 504 – درس 38
آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت wobble

آموزش کامل لغات 504 – درس 38

فست زبان: مجموعه آموزش تصویری لغات کتاب 504 واژه فست زبان، کاری جدید و نوین برای حفظ لغات این کتاب بسیار معروف است. در این مطلب آموزش لغات درس سی و هشتم کتاب 504 واژه را برای شما آماده کردیم. برای دسترسی به درس های دیگر این مجموعه آموزشی رایگان به منوی بالای سایت مراجعه نمایید.  

توجه مهم: این آموزش بخشی از کتاب Fast 504 استاد زنگیه‌وندی و استاد ربیعی است. برای مطالعه کامل این آموزش‌ها و سفارش این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید.
کتاب Fast 504

چرا آموزش تصویری کتاب ۵۰۴ با فست زبان

  1. حفظ لغت و سپردن به حافظه تصویری
  2. آشنایی با تلفظ صحیح لهجه بریتانیایی و آمریکایی هر واژه
  3. یادگیری بهترین و مرتبط ترین ترجمه فارسی
  4. یادگیری کلمه در قالب مثال
  5. ترجمه مثال
  6. رایگان بودن آموزش

 

لغت اول

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت biography

Biography (n.) /baɪˈɑːɡrəfi/ the written story of a person’s life; the part of literature that consists of biographies

زندگینامه، سرگذشت

Our teacher recommended* the biography of the architect* Frank Lloyd Wright.

معلم ما [خواندن] زندگینامۀ معمار «فرانک لُوید رایت[1]» را توصیه کرد.

[1] فرانک لوید رایت (۱۹۵۹-۱۸۶۹): معمار مشهور آمریکایی. موزۀ «گوگِنهایم» در نیویورک یکی از معروف‌ترین کارهای اوست.


لغت دوم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت drench

Drench (v.) /drentʃ/ wet thoroughly; soak

کاملاً خیس کردن، خیساندن

A heavy rain drenched the campus,* and the students had to dry out their wet clothing.

باران شدید محوطۀ دانشگاه را خیس کرد و دانشجویان مجبور شدند لباس‌های خیس خود را خشک کنند.


لغت سوم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت swarm

Swarm (n., v.) /swɔːrm/ group of insects flying or moving about together; crowd or great number; to fly or move about in great numbers

دستۀ زنبوران یا حشرات

As darkness approached,* the swarms of children playing in the park dwindled* to a handful.

هوا که تاریک شد، انبوه کودکانی که در پارک بازی می‌کردند به تعدادی انگشت‌شمار کاهش یافت.


لغت چهارم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت wobble

Wobble (v.) /ˈwɑːbəl/ move unsteadily from side to side

تلوتلو خوردن

Little Perry thrust* his feet into the oversized shoes and wobbled over to the table.

«پِری» کوچولو کفش‌های بزرگ را پوشید و تلوتلوخوران به سمت میز رفت.


لغت پنجم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت tumult

Tumult (n.) /ˈtjuːmʌlt US ˈtuːmʌlt/ noise; uproar; violent* disturbance or disorder

همهمه، آشوب، غوغا، هیاهو

The sailors’ voices were too feeble* to be heard above the tumult of the storm.

صدای ملوانان آنقدر ضعیف بود که در همهمۀ طوفان شنیده نمی‌شد.


لغت ششم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت kneel

Kneel (v.) /niːl/ go down on one’s knees; remain on the knees

زانو زدن

The condemned* man knelt before the monarch* and pleaded* for mercy.

مرد محکوم جلوی پادشاه زانو زد و تقاضای عفو کرد.


لغت هفتم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت dejected

Dejected (adj.) /dɪˈdʒektəd/ in low spirits; sad

دلسرد، ناامید، غمگین

His biography* related* that Edison was not dejected by failure.

در زندگینامۀ «ادیسون» نوشته شده بود که او از شکست دلسرد نمی‌شد.


لغت هشتم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت obedient

Obedient (adj.) /əˈbiːdiənt/ doing what one is told; willing to obey

فرمان‌بُردار، مطیع، حرف‌شنو

The obedient dog came when his master beckoned.

سگ مطیع وقتیکه صاحبش به او اشاره کرد، آمد.


لغت نهم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت recede

Recede (v.) /rɪˈsiːd/ go back; move back; slope backward; withdraw

عقب رفتن، پس رفتن، به عقب شیب داشتن

As you ride past in a train, you have the unique* feeling that houses and trees are receding.

وقتیکه در خلاف جهت حرکت قطار سوار آن هستید، این احساس ‌‌‌فوق‌العاده را دارید که انگار خانه‌ها و درختان در حال حرکت به سمت عقب هستند.


لغت دهم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت tyrant

Tyrant (n.) /ˈtaɪrənt/ cruel or unjust ruler; cruel master; absolute ruler

حاکم ستمگر؛ رئیس مستبد

The tyrant demanded loyalty* and obedience* from his subjects.

حاکم ظالم از زیردستانش وفاداری و اطاعت می‌خواست.


لغت یازدهم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت charity

Charity (n.) /ˈtʃærəti/ generous giving to the poor; institutions for helping the sick, the poor, or the helpless; kindness in judging people’s faults

نیکوکاری، خیرات؛ مؤسسات خیریه

A free hospital is a noble charity.

بیمارستان رایگان، یک مؤسسۀ خیریۀ عالی است.


لغت دوازدهم

آموزش تصویری لغات ۵۰۴ واژه - لغت verdict

Verdict (n.) /ˈvɜːrdɪkt/ decision of a jury; judgment

[حقوق] حکم دادگاه؛ قضاوت

The jury returned a verdict of guilty for the traitor.

هیئت‌منصفه به مجرم بودن آن خائن حکم داد.

 

منبع: کتاب Fast 504 استاد مهرداد زنگیه‌وندی – استاد محمدرضا ربیعی

 

مطالعه درس‌های دیگر کتاب 504 واژه

لطفا به این مطلب امتیاز دهید
دیدگاه ها 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

ثبت نام کلاس آنلاین استاد زنگیه وندی - آبان ماهتخفیف ۵۰ درصدی