جدید ترین عناوین خبری امروز
[custom-login-form btn_close="true" logo_src="https://fastzaban.com/wp-content/uploads/2022/02/logo-fastzaban-com.jpg" btn_register_class="btn_show_registerForm"] کاربر جدید هستم! [/custom-login-form][custom-register-form btn_close='true' logo_src='https://fastzaban.com/wp-content/uploads/2022/02/logo-fastzaban-com.jpg' ]
خانه » ریپورتاژ آگهی » چگونه بهتر از کتاب ها یاد بگیریم؟
  • fastzaban
  • ۲۹ بهمن, ۱۳۹۹
  • ۰۹:۵۷
چگونه بهتر از کتاب ها یاد بگیریم؟

چگونه بهتر از کتاب ها یاد بگیریم؟

سلب مسئولیت: وبسایت فست زبان صرفا نمایش‌دهنده این متن تبلیغاتی است و هیچ مسئولیتی درباره محتوای آن ندارد.

بیشتر افراد فکر می کنن مصرف اطلاعات مثل یادگیری اطلاعاته. این جمله بیش از حد با حقیقت فاصله داره.

روند پایه یادگیری از بازتاب و بازخورد تشکیل میشه. ما ایده هایی که از طریق تجربیات (چه خودمون و چه دیگران) که خلافشون ثابت نمیشه مگر اینکه وقت بگذاریم تا روشون فکر کنیم، یاد می گیریم. اگه چیزی بخوانی و وقتی برای فکر کردن روی چیزی که خواندی نگذاری، نتیجه گیریت از جریان مستحکم نمیشه.

مالکلوم گلدول به خوبی گفته که: “کلید درست تصمیم گرفتن دانایی نیست. فهمیدنه. ما توی اولی شنا میکنیم. و متاسفانه از دومی کم داریم.”

یکی از دلایلی که کتاب می خوانیم اینه که دست بافت غنیی از جزییات بهمون ارائه میدن که میگذارن دنیا رو از دید نویسنده ببینیم و در مسیری برقراری ارتباط و بازتاب اونها، همراهش بریم. این اتفاق نه تنها باعث میشه ذهنیت نویسنده رو بفهمیم، بلکه یاد بگیریم چه وقت این ذهنیت به کار میاد و کی جواب نمیده (به لطف جزییات فراوانشون).

چیزی که یاد گرفتی رو پیاده کن

چیزی که یاد گرفتی رو پیاده کن

حالا کتاب رو تموم کردی. بعد چی؟ چطور میتونی از چیزی که یاد گرفتی استفاده کنی؟ یهو با خودت نگو «آره من حتما باید کاری که این نویسنده گفته رو انجام بدم». وقت بگذار تا برنامه بریزی و تصمیم بگیری چطور باید درس کلیدی کتاب رو پیاده سازی کنی.

مطالعه به تنهایی کافی نیست. ما باید دانش رو عملی کنیم. کی جواب میده؟ کی جواب نمیده؟ کجا میتونم پیادش کنم؟ متغیرهای کلیدی چی هستن؟ و این لیست ادامه داره. اگر بتونی چیزی که خواندی رو فورا عملی کنی، چیزی که یاد گرفتی رو مستحکم میکنه و بهش معنا و زمینه می بخشه.

تکنیک فینمن

نام تکنیک فینمن رو از روی فیزیکدان برنده نوبل، ریچارد فینمن گذاشتن. میتونی به دید الگوریتمی برای یادگیری تضمینی نگاهش کنی. چهار قدم ساده داره: یه مفهوم رو انتخاب کن، به یه بچه یادش بده، مشکلاتت رو پیدا کن و به منابع اصلیت برگرد، مرور و سادش کن.

اینجوری اشکالات کارت رو پیدا میکنی. همونطور که برنه براون گفت: “آسیب پذیری محل تولد ابتکار، خلاقیت و تغییر است.”

آموزش به دیگران روشی قدرتمند برای هک کردن اطلاعات توی ذهنته. این بخشی از تکنیک فینمنه.

بعد از تموم کردن کتاب، نزدیک ترین فرد (مایل) رو صدا کن و چیزی که یاد گرفتی رو بهش توضیح بده. باید اصطلاحات رو حذف کرده یا توضیحشون بدی، شرح بدی چرا این اطلاعات اهمیتی دارن و منطق نویسنده رو قدم به قدم توضیح بدی. به نظر ساده میاد. بعد از اینکه یک بار امتحانش کردی متوجه میشی که ساده نیست.

اگر کسی نبود که مایل باشه، سعی کن با خودت صحبت کنی. من که اینکار رو میکنم… ولی شاید دیوونه باشم.

و اگه جواب نداد، توی شبکه های اجتماعی نقدش کن یا هرجای دیگه که ممکنه افراد براشون جالب باشه دربارش صحبت کن.

یکی از مفاد گروه مطالعه مجازی ما اینه که مردم مجبورن به چیزی که می خوانن واقعا فکر کنن. ما درباره مطالعات معین شده، به طور هفتگی سوال می پرسیم و پاسخ ها متنوع و فکر شده هستن. ابهامات رفع میشن و مردم نکات گنگ رو از بین میبرن. تماشاش محشره. نتیجش اینه که افراد بعد از خوندن کتاب با ما میگن «اینطوری خیلی بیشتر از چیزی که به تنهایی متوجه میشدم،  متوجه شدم.»

شوپنهاور بود که گفت: «وقتی می خوانیم، کس دیگه ای برامون فکر می کنه: ما صرفا روند فکری اون رو تکرار می کنیم.» برای فرار از این جریان، باید روی دیدگاهت فکر کنی و ببینی چطور به نظرت پاسخ میدن.

یادداشت هات رو قابل پیدا کردن کن

یادداشت هات رو قابل پیدا کردن کن

بینهایت روش برای منظم کردن یادداشت وجود داره- بر اساس کتاب، نویسنده، موضوع، زمان خواندن و غیره. از هر روشی که دوست داری استفاده کن صرفا باید در آینده بتونی یادداشت هات رو پیدا کنی.

داشتن کاتالوگی از چیزهایی که با مطالعه یاد گرفتی، برای وقتی نیاز به ایده، الهام یا تایید تفکرت داشته باشی، منبعی بی نظیره. طی سال ها بانکی از دانش درست میشه که در زمان فاجعه، تردید یا نیاز میتونی بهش رجوع کنی. بیان ارزش این کار خیلی برام سخته.

همونطور که ژنرال ماتیس نوشته بود: «به لطف مطالعاتم، توی هیچ موقعیتی قافلگیر نشدم، تا به حال هیچوقت در روش حل مشکلات (چه با موفقیت و چه نه) باخت ندادم. تمام جواب ها رو بهم نمیده اما روی مسیری که عموما تاریکه، نور میتابونه.»

چند گزینه برای دسته بندی یادداشت:

  • جعبه ای از کارت که به ترتیب موضوع، نویسنده یا زمان خواندن دسته بندی شده باشه. میشه کارت ها رو جا به جا کرد.
  • یک دفتر عادی (دوباره بهتره به ترتیب موضوع، نویسنده یا زمان خواندن دسته بندی شده باشه)
  • یه سیستم دیجیتالی مثل اورنوت، وان نوت یا همین مایکروسافت ورد قدیمی. سیستم های دیجیتالی گزینه جست و جو رو هم دارن که اگه زیاد به یادداشت هات سر بزنی، صرفه جویی زیادی توی وقتت می کنه.

برای خواندن و مرور کردن این یادداشت ها، وقت بگذار.

دوباره بخوان (در صورت لزوم)

کتاب های فوق العاده رو باید بیش از یک بار خواند. با اینکه به علت وجود این همه کتاب جدید ممکنه بازخوانیشون به نظر هدر دادن وقت بیاد اما این یک سوتفاهم از روند یادگیریه. بهترین زمان برای بازخوانی یک کتاب، زمانیه که تازه تمومش کردی. هدف خواندن بیشترین تعداد کتاب نیست، من این کار رو امتحان کردم و جواب نمیده. هدف به دست آوردن بیشترین میزان دانشه. طبق نقل قول جردن بی پیترسون: “اگه هر روز وظیفه هاتون رو انجام بدید، دیگه نگران آینده ی خودتون نمیشید.

اگه بخوایم خاطره پایداری از محتوای کتاب داشته باشیم، بازخوانی اهمیت زیادی داره. تکرار برای ساخت خاطره حیاتیه. طبق نوشته سنکا: «اگه می خواهی چیزی از مطالعاتت دستت رو بگیره که همیشه در ذهنت ماندگار بمونه، باید طولانی تر کنار نویسنده هایی نبوغ بی تردیدی دارن بمونی و به طور مستمر ازشون بهتره ببری.»

بهتر از نقل قولی از هنری توریا نمیشه این مقاله رو تموم کرد:

کتاب ها گنتیجه ارزشمند جهان هستند و بهترین میراث نسل ها و ملت ها. قدیمی ترین و بهترین کتاب ها، به طور طبیعی و محق بر قفسه هر کلبه ای جا دارن. اون ها نمی تونن خواهشی کنن اما چون خواننده رو مطلع و تقویت می کنن، دلیلی برای تکذیبشون وجود نداره. نویسنده هاشون اشراف طبیعی و جذاب هر جامعه هستند و بیش از پادشاهان و امپراتورها روی انسان تاثیر می گذارند.

لطفا به این مطلب امتیاز دهید
دیدگاه ها 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --